Thursday, October 04, 2007

خيزيد و خز آريد كه هنگام خزان است....

سلام‏چهار شنبه‏، 2007‏/10‏/03
بنام خدايي كه فصول زيباي سال را آفريد
هنگامي كه قدمهايم را آرام آرام بر زمين ميگذارم صداي خش خش برگها زير قدمهايم حال عجيبي در من به وجود مي آورد...برگها يكي يكي مانند مسافري كه مجبور به عزيمت است از شاخه هاي خويش جدا ميشوند و خود را به دست مركب باد پاييزي ميسپرندو آهسته و گاهي تند هر كدام به سويي رهسپار ميگردند .وزش باد را حس ميكنم بادي كه ديگر لطافت و نرمش باد بهار را ندارد و خبري از نوازش و ملايمت او نيست...قدري خشونت و سرسختي را در او احساس ميكني ...قدم ميزنم و به اطراف چشم ميدوزم برگها روبه رنگ به رنگ شدن گذاشته اند.از بوي تازگي چيزي در مشامت نميبيني و بوي خزان را با تمام شتابش ميشنوي وزش باد ريزش برگها خش خش برگهاي خشك در زير گامها و مردم را مينگري كه با آمدن پاييز در خود فرو رفته اند و مانند لاك پشت در خويش ميخزند و در مقابل خنكاي خزان سر تسليم فرود ميآورند و دستها را به حال تسليم برروي هم گذارده لباس خود را در هم گرفته اند گويي هيچ كس حال مبارزه با اين وزش و يورش را ندارد و از پيش سرنوشت نبرد مشخص شده است .گويي اين مردم نبودند كه چندي پيش با آغوش باز به اسقبال بهار زيبا رفته بودند ...گويي اصلا از ديدار پاييز بيزارند و براي همين سرافكنده به پيش ميروند و گاه گاه زير چشمي از زير كلاه نيم نگاهي به اطراف مياندازند.قدم ميزنم و به درختان سر به آسمان كشيده نظر ميافكنم و با خود مي انديشم كه درختان نيز به ابهت پاييز اعتراف ميكنند و با شلاق بادش اين ور آن ور تكان ميخورند.
اما با همه اينها من خيلي پاييز را دوست دارم ...آري پاييز براي من دوست داشتني و محبوب است ...زيبايي خاص و شگرفي دارد.همه اوصاف پاييز قشنگ و منحصر به فرد است.نقاش طبيعت كه خالق زيباييهاست همه تلاش خود را در ايجاد اين منظره بديع نموده است تركيب همه رنگها را در منظر پاييز مينگري و قدرت خزان بعد از جولان تابستان همه را حيرت زده ميكند ...طوري ميآيد كه هيچ كس را انتظار نيست.خدايا اين همه زيبايي را تو آفريدي !!خدايا اين همه تنوع را تو خلق كردي ..اين تفاوتها از رشحه قلم زيبا نگار آفرينش توست .
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست.

No comments: